طرح درس نویسی پیش دبستان

بر اساس کتاب "با کودکان خود طیب سخن بگوییم"
بایگانی
آخرین مطالب

طرح درس نویسی پیش دبستان

بر اساس کتاب "با کودکان خود طیب سخن بگوییم"





بسم الله الرحمن الرحیم

 

یا عالی بحق علی(ع) یا فاطر بحق فاطمه(س)

 

متن شماره 1:

بسم الله الرحمن الرحیم

یا مولاتی یا فاطمه اغیثینی

     وقتی انسانی پا به عرصه هستی می‌گذارد، از همان ابتدای تولد برای رفع نیازهایش گریه می‌کند و دیگران را به سوی خود فرا می‌خواند. در ابتدا شناخت او نسبت به نیازهایش بسیار اندک بوده و از بخش عمده‌ای از نیازهای اساسی‌اش بی خبر است. مثلاً نیاز به امنیت، نیاز به پوشش، نیاز به مسکن و ... . اما او واقعاً چه نیازهایی در زندگی دارد و چه مسیری را باید بپیماید تا آنها را برطرف کند؟ ما به عنوان مربی چه کمکی می‌توانیم به او کنیم؟

 برای رسیدن به پاسخ این سوال اولاً باید بدانیم هدف از خلقت انسان چه بوده و او باید به کجا برسد و در واقع نیاز حقیقی زندگی او چیست؟ خدای متعال در آیه ۵۶ سوره مبارکه ذاریات میفرماید:" وَمَا خَلَقْتُ الْجِنَّ وَالْإِنْسَ إِلَّا لِیَعبُدُونِ " بنابراین هدف از خلقت انسان، رسیدن به مقام عبودیت خداوند است. لازمه رسیدن به این عبودیت ایمان و عمل صالح است. بنابراین آنچه باید به کودک آموزش دهیم مؤمنانه زندگی کردن و کاشتن بذر ایمان در اوست تا بتوان ثمره آن را در سالهای بعدی زندگی اش و در جامعه مشاهده کرد.

     کودکان با فطرتی پاک به دنیا می‌آیند، اگر به زشتی‌ها و ناپاکی‌ها آلوده نشوند، می‌توانند خوبی را از بدی و پاکی را از پلیدی تشخیص داده و به سمت خیر و صلاح حرکت کنند. بسیاری از والدین از تربیت کودکانشان و ورود آنها به جامعه نگران هستند؛ ولی باید دانست که اگر کودکان عاقل شوند و عقل آنها شکوفا شود، کار تعلیم و تربیت در سالهای بعد بسیار     آسان خواهد بود. عقل به عنوان قوه ادراکی انسان و وسیله‌ای برای تشخیص حق از باطل و درست از نادرست است. در هفت سال اول، عقل کودکان فعال نیست یعنی نباید در این سالها انتظار دیدن کارهای عاقلانه را از آنها داشته باشیم ولی باید قوه عقل را در آنها پرورش دهیم، زیرا تا عقل آنها فعال نشود نمی‌توانند در مسیر بندگی گام بردارند و عبودیت در آنها شکل نمی‌گیرد چرا که" اَلعَقلُ‌ ما عُبِدَ بِهِ‌ الرَّحمنُ‌ وَ اکتُسِبَ بِهِ الجَنان1" عقل آن چیزی است که با آن خدای رحمان پرستش ‌شود و بهشت با آن به دست ‌آید.حال برای سوق دادن آنها به سمت عقلانیت باید بدانیم که تنها در صورتی می‌توانیم به این مهم دست یابیم که ورودی‌های کودک مطابق با فطرت پاک و خداجوی او باشد. به عبارتی دیگر، تنها در صورتی می‌توانیم انتظار عقلانیت و ایمان را از او داشته باشیم که هرآنچه در سالهای ابتدایی زندگی اش با آن مواجه می‌شود و در وجودش حک می‌کنیم خوبی‌ها و پاکی‌ها باشند. مثلاً در کشاورزی تا بذر خوب و مناسب نکاریم نمی‌توانیم انتظار محصول را داشته باشیم. پس در هفت سال اول زندگی، باید مراقب بذرهای کاشته شده در وجود کودک باشیم.

حال پرسش این است که چگونه باید کودک را با خوبی‌ها مواجه کرد و از بدی‌ها دور نگه داشت؟ برای پاسخ به این سؤال باید محیط زندگی کودک و افرادی که با آنها در ارتباط است را شناخت. محیط خانواده و بعد از آن مهد یا پیش دبستانی اصلی‌ترین محیط حضور کودک و پدر و مادر و مربی به عنوان مهم‌ترین و تأثیر گذارترین افراد زندگی‌اش محسوب می‌شوند. بنابراین کودک ساعات زیادی را با آنها در ارتباط کلامی است. بدیهی است که برای هر آموزشی نیازمند کلام هستیم. اما منظور از کلام تنها سخن گفتن نیست؛ کلام عبارت است از انتقال پیامی معلوم با هدفی مشخص از یک متکلم به مخاطبی. بنابراین برخلاف آن چیزی که می‌دانیم، متکلم تنها آن کسی نیست که سخن می‌گوید بلکه هر کسی را که با هدف مشخصی پیامش را به دیگری منتقل کند متکلم می‌گوییم. به مثال زیر توجه کنید:

فرض کنید به یک نمایشگاه نقاشی رفته اید. تابلو های نقاشی مختلف از هنرمندان گوناگون را نگاه می‌کنید. هر تابلویی پیام متفاوتی برای شما دارد. در واقع هر نقاش می‌خواهد پیامی را با هدف مشخصی به مخاطب‌اش صادر کند. در این مثال نقاش، متکلم و تابلوی نقاشی، کلام اوست که علاوه بر انتقال پیام او، ما را از درون متکلم )نقاش) که باورها و اعتقادات و عواطف اوست نیز آگاه می‌کند.

بنابراین اساساً بدون کلام هیچ آموزشی اتفاق نمی‌افتد و استفاده از کلام، از ملزومات آموزش است، زیرا در آموزش، مطلبی بر پایه هدفی به مخاطب منتقل می‌شود و بدون استفاده از کلام که شامل گفتار، رفتار، اشاره و ... است، چگونه این کار امکان پذیر خواهد بود؟

در مثال فوق نقاش برای رساندن پیام خود از ابزارهای متفاوتی اعم از بوم، قلم، رنگ و ... استفاده می‌کند. و حواس، ادراکات و عواطف مخاطب را درگیر می‌کند. اگر درونیات نقاش متشنج باشد و یا پیام و هدف مناسبی را برای انتقال نداشته باشد آنچه به مخاطب عرضه می‌شود جز پریشان حالی چیز دیگری نخواهد بود. مربی نیز باید با استفاده از ابزارهای مختلف محتوای مناسب قابل ارائه برای کودک را به او انتقال دهد به گونه‌ای که حواس، ادراکات و عواطف کودک را به طور صحیح درگیر کند، تا کودک بتواند درست بیندیشد و درست گام بردارد. باید به این نکته توجه کنیم که کلام مربی می‌تواند شامل لحنِ بیان، حس و حال، نوع و رنگِ پوشش، شادابی و نشاط، اعمال و رفتارهای او، القا و نیتی که در پس حرفها و رفتارهای خود دارد نیز باشد و همه‌ی اینها با کودک حرف می‌زند و بر روی باورها و درونیات کودک اثر می‌گذارد. بنابراین توجه به این نکته بسیار مهم است که چه مفاهیمی را با کلام خود (رفتار، گفتار، اشاره، القا و به طور کلی سبک زندگی خود) به دیگران، علی الخصوص به کودکان انتقال می‌دهیم. خوبی‌ها و بدی‌ها از طریق کلام به کودکان انتقال می‌یابد. به همین دلیل در هر آموزشی، در هر مقطع از دوران زندگی انسان، نقش کلام، نقشی برجسته و ضروری است؛ بر این اساس هر قدر به این نقش اعتنای بیشتری شود امر آموزش سریع‌تر و بهتر صورت می‌گیرد.

حال با توجه به اینکه قرآن، کلام الهی و مطابق با فطرت انسان است مطمئناً بیشترین نقش را در تربیت انسان به عهده دارد و بهترین محتوا را دارد، زیرا حاوی پیام هایی از جانب خداوند است که هدفِ خلقت او را می‌داند. بنابراین مربی برای اینکه بتواند کودک را در مسیر درست هدایت کند باید برای انتقال محتوای درست به قرآن عمل کند و کودکان را نیز به طرق مختلف با محتوای ناب آن آشنا سازد تا بدین وسیله عقل2 آنها فعال شود و سمت و سوئی درست هدایت شوند و رشد یابند.

در این نوشتار سعی شده است ضمن تبیین و تفصیل کلام، با مبنا قرار دادن آن طرح آموزشی-تربیتی برای سالهای پیش‌دبستان ارائه شود.

 

۱.الکافی، کلینى،‏ ج۱، ص۱۱قُلْتُ لَهُ مَا الْعَقْلُ قَالَ مَا عُبِدَ بِهِ الرَّحْمَنُ وَ اکْتُسِبَ بِهِ الْجِنَانُ قَالَ قُلْتُ فَالَّذِی کَانَ فِی مُعَاوِیَةَ فَقَالَ تِلْکَ النَّکْرَاءُ تِلْکَ الشَّیْطَنَةُ وَ هِیَ شَبِیهَةٌ بِالْعَقْلِ وَ لَیْسَتْ بِالْعَقْلِ.ترجمه: از حضرت صادق (علیه‌السلام) سؤال شد: «عقل چیست؟» فرمود: عقل آن است که به وسیله آن خداى رحمان پرستش شود و بهشت به دست آید. راوى گوید: عرض کردم: «پس آن‏چه معاویه داشت چه بود؟» حضرت فرمود: آن نیرنگ است، آن شیطنت است! آن نمایش عقل را دارد ولى عقل نیست.

 

۲.امیرمومنان درباره جایگاه و ارزش عقل می‌فرماید: جبرئیل بر آدم نازل شد و گفت: ای آدم، من مامور شده ام که تو را در انتخاب یکی از سه چیز، مخیر سازم؛ پس یکی را برگزین و دوتا را واگذار. آدم گفت: آن سه چیست؟ گفت: عقل و حیا و دین. آدم گفت: عقل را برگزیدم. جبرئیل به حیا و دین گفت: شما بازگردید و او را واگذارید. آن دو گفتند: ای جبرئیل، ما ماموریم هر جا که عقل باشد، با او باشیم. گفت: خود دانید و بالارفت. (اصول کافی، ج1، ص11، حدیث(2

 

 

 

متن شماره 2:

به نام خالق وحافظ کلام حق

اهمیت کلام

 

تمام رخدادهای پیرامون تمام تاثیروتاثرات تمام خیر وشرها تمام حسن عاقبت ویا عدم آن ریشه در کلام دارد وقتی میگویند هر ریشه هرخیر وشر در کلام است

واز طرفی هرکلامی یک مبنای فکری دارد که با ارتباط منتقل میشود از این جهت موید است کلام امیرالمومنین که می فرمایند مراقب افکارت باش که گفتارت می شود ومراقب گفتارت باش که رفتارت میشود و...همه می دانیم که  اولین آیه نازل شده بر قلب مبارک رسول(( اقرا باسم ربک)) بود در اینجا پیامبر امر به قرائت شده که با این قرائت کلامی صورت میپذیرد

غرضت را میخواهی برسانی نیتت را میخواهی شفاف کنی میخواهی به کسی آرامش دهی همدردی کنی ابراز وجود کنی ادای احترام کنی متنبه کنی اظهار ناراحتی کنی اظهار عجز کنی

میخواهی به کودکت درس بدهی نطق اورا تادیب کنی حواسش را با عواطفت معطوف توجهات کنی واورا به سمت جریان الهی هدایت کنی از کلام مدد میگیری

میگوییم در دوره اول رشد لازم است بروز هیجانات طفل را تادیب کرد(تادیب نطق) لازم است دایره لغات طیب کودک را بالا برد ووکریمانه وبا نیت بلند با او سخن گفت (آموزش کلمات طیب وتالیف کلام) لازم است حواس او را در بستر طیب تقویت کرد تا بتواند در آینده نقاط مثبت را خوب ببیند وخیر گزین شود( تقویت حواس) لازم است با اعمال وگفتار تعاریف ذهنی آینده ساز وطیب در ذهن او بسازیم( بذر پاشی باورهای زیبا)خوراک مادی عاطفی ومعنوی و...شایسته برایش فراهم کن(تامین رزق)

جالب است در یک کلام با کلام شایسته وطیب میتوان تمامش را مدیریت ومحقق کرد وقتی درهنگام خشم وناراحتی کودکم بجای رفتار پرخاشگرانه با کلام ارام و با جمله( این رفتارت مرا ناراحت کرد) ویا نگاهی مکدر برای لحظه ای کوتاه ناراحتی خود را به نمایش میگذارم ابرازهنجار ومودب نطق را با کلام رفتاری وگفتاری ام به او می آموزم وقتی چند لحظه بعد به هر بهانه ای او را در آغوش فشرده ومورد نوازش قرار داده واز قوی بودن دستانش ورنگ چشمانش میگویم حواس او وسمع وبصرش را با کلام تقویت میکنم وقتی .....

چقدر میتواند یک کلام موثر باشد چقدر میتواند مفید ویا مخرب باشد

بنابراین جایگاه کلام از اهمیت بالایی برخوردار است که میتواند منجر به شخصیت سازی خودفرد شود و از طرفی طفل در دوره اول رشد ودر دوره طفولیت وکفالت که توان تشخیص خیر وشر ندارد وزمام امورش وسکان کشتی شخصیت او بدست والدین وسرپرست او می باشد قراردارد پس بسیار مهم است این کلام چگونه وچرا صورت میپذیرد

وقتی از کلام سخن میگوییم ردوبدل شدن گفتگویی با ادای کلمات وصوت والفاظ به ذهن متوادر میشود حال آنکه کلام میتواند گفتاری ورفتاری باشد مانند زمانی که قابیل تکلیف خود را با پیکر برادرش از از دفن کردن یک گردو توسط کلاغی دانست وپیام عجز خود  را دریافت کرد یا گفتاری باشد ودارای پیامهای بسیار  مانند زمانی که به رسول امر میشود قل اعوذ برب الفلق 

نکته بسیار مهم وقابل توجه این است که قبل از انتقال صدا ودیدن حالت چهره نیت ومقصود با سرعت بیشتری خود را به مقصد میرسانند از این جهت گاهی خواسته وناخواسته کلام ما پیامهایی غیرراز آنچه میخواهیم منتقل میکند بنابراین بسیار مهم است کنترل وآگاهی بر نیات ولحن وکلمات انتخابی وحالت چهره وزبان بدن وقیود و..هرآنچه میتواند دراین پیام موثر باشد داشته باشیم

. پس انواع کلام عبارت است از: کلام لفظی زبانی، کلام از سوی خدای متعال، تکلّم به وسیله اعضای بدن، تکلّم به واسطه وحی، تکلّم به اراده خدا، کلمه تکوینی، کلام خارجی و مفهوم مشترک در میان همه این موارد؛ آن چیز باطنی است که ابراز میشود و هیچ خصوصیتی از جهت لغت، فهم، زبان و انسان در آن لحاظ نمیشود، بلکه گاهی ابراز چیز باطنی به وسیله ظهور وجود خارجی تکوینی است که بر صفات و نیّات باطنی دلالت میکند. مانند: وجود عیسی (ع)؛ زیرا او آینه حق و مظهر صفات خدای عزّوجلّ و کلمهای است که بر او دلالت میکند.سوره مبارکه نساء آیه 164: وَکَلَّمَ اللَّـهُ مُوسَی تَکْلِیمًا، و خدا با موسی آشکارا سخن گفت سوره مبارکه آل عمران آیه 45: إِنَّ اللَّـهَ یُبَشِّرُکِ بِکَلِمَةٍ مِنْهُ اسْمُهُ الْمَسِیحُ، خداوند تو را به کلمهای از جانب خود، که نامش مسیح است مژده میدهدسوره مبارکه بقره آیه 75: یَسْمَعُونَ کَلَامَ اللَّـهِ ثُمَّ یُحَرِّفُونَهُ، سخنان خدا را میشنیدند، سپس آن را تحریف میکردند

از اهمیت کلام در سرنوشت سازی وشخصیت سازی گفتیم اگر بدنبال شاقول ومعیار حق باشیم بر سازوکار درست کلام باید گفت که تنها راه نجات درکلام وحی کلام کلامی که فطری است  کلام قرآن بنابراین لازم است 

عربی بودن قرآن را به کلاممان انتقال بدهیم واین نیاز به فراگرفتن وتعلیم دارد.

 

متن شماره 3:

مقدمه

اِلَیهِ یَصعَدُ الکَلِمُ الطَّیِّب
کلمه طیب به سوی او بالا می‌رود.

در اهمیت کلام طیب همین کافی است که خداوند در آیه ۱۰ سوره فاطر فرموده اند کلمه طیب به سوی خودش بالا می‌رود.

یکی از ورودی های انسان سمع و چیزهایی است که می‌شنود.
شاید خیلی اوقات نسبت به اصواتی که در طول روز به گوش ما می‌رسد بی اهمیت باشیم.
مثلا در تاکسی، راننده موسیقی خاصی گذاشته است، و ما تا چندین ساعت بعد این آهنگ در ذهنمان مرور می‌شود.
هر کلامی که به گوش ما می‌رسد بدون آنکه ما متوجه شویم در قلب و روح ما اثر می‌گذارد.
خیلی اوقات ممکن است نتوانیم اصوانی را که به گوش ما می‌رسد کنترل کنیم، اما می‌توانیم گوش خود را به کلمات طیب و صوت قرآن عادت دهیم. صوت قرآن ماء طیبی است که قلب زنگار گرفته انسان را از آلودگی پاک می‌کند.
اگر موضوعی با مضمون درست را با کلام طیب و زیبا و دلنشین بیان کرد بر دل و جان شنونده می‌نشیند و اگر همان موضوع با کلامی ناپاک و الفاظی نامناسب بیان شوند کمترین تاثیری بر شنونده ندارد و چه بسا باعث می‌شود آن موضوع در ذهنش بد ثبت شود.
کودکان مانند لوحی سفید و پاک هستند که هر کلامی که به گوش آن ها برسد بر آن لوح ثبت می‌شود و خیلی زود بر آن تاثیر می‌گذارد.
کوکان خود پاک و بی گناه هستند بنابراین خیلی مهم است که والدین یا مربی در صحبت با آنان از کلمات طیب و پاک که با فطرت کودک همخوانی دارد استفاده کنند.
و در واقع اولین مسئله ای که در برخورد با کودک اهمیت زیادی دارد کلامی است که از آن استفاده می‌شود.
هرچه کلام طیب تر باشد به فطرت و سرشت پاک کودک نزدیک تر است و و هر چه کلام از پاکی دور شود مخالف سرشت کودک است.

 

متن شماره 4:

بسم الله الرحمن الرحیم


خدایا به امید تو
این کلام است که امکان یک ظهور و بروز سحر آمیز را برای یک هنرمند فراهم میسازدو آن را تحقق میبخشد . در گفتگو های ساده و ابتدائی و حتی در تعلیم وتعلم نیز غالبا کلام نقش ابزاری دارد، اما در خلق آثار هنری و ادبی چنین نیست، در اینجا کلام نقش غایتی به خود میگیرد یعنی خود کلام واژگان عبارات آن تبدیل به دنیای زیبا و خیال انگیزی میشود که انسان به ویژه هنرمند،همواره آرزوی خلق آن را دارد و بلکه با تمام وجودش در آن زندگی میکند.
بنابراین زبان به صورت مستقیم و غیر مستقیم در تکوین شخصیت انسان اثر گذار است.
تصویر انسان در قرآن:
آغاز هربحثی درباره ی تاثیر و نقش زبان در تکوین شخصیت انسان در گرو شناخت و ارزیابی ما از خود انسان است و گفته شده : انسان هزار جلوه دارد و در هر موقعیتی به گونه ای است و در هر زمان به رنگی از این رو امر به خود او مشتبه می شود و به راستی نمی داند حقیقت وجودش کدام است.
در جهان هیچ موجودی مانند انسان نیازمند تفسیر و توضیح نیست چون در انسان چیزهایی دیده می شود که در غیر انسان دیده نمیشود و به عبارتی دیگر تا شناخت کامل از انسان نداشته باشیم نمیتوانیم مورد بحث و بررسی قرار داد.
حدیث مشهور پیامبر( من عرف نفسه فقد عرف ربه) تاکیدی برای حقیقت و بیانگر اهمیت شناخت انسان از خودش است.
انسان در قرآن با صفاتی گوناگون و گاه متضاد وصف شده است، از یک طرف خداوند وی را با صفاتی منفی نظیر: ظلوم،کفور،جهول،عجول و بسیار مجادله گر و امثال اینها توصیف می نماید و با اشاره کفرانپیشگی او با لحنی نکوهش آمیز بر وی نفرین می فرستد (قتل الانسان ما ءکفره) یعنی کشته باد انسان چه کفران پیشه است،عبس۱۷
و از سوی دیگر به ستایش از صفات تعالی وی میپردازد وبیان می دارد که او را در بهترین صورت آفریده است( لقدخلقناالانسان فی احسن تقویم) یعنی ما انسان را در نیکو ترین صورت آفریدیم،التین۴
و بیان می دارد اورا به عنوان خلیفه و جانشین خود در زمین برگذیده است( واذ قال ربک الملائکه انی جاعل فی الارض خلیفه) یعنی و آن هنگام که خداوندبه فرشتگان گفت من در زمین جانشین و خلیفه خواهم گماشت ، بقره ۳۰
و بر پایه همین آموزه های دینی خداوند راز های نهانی را که فرشتگان هم قادربه فهم و درک آن نبودند به آدم اموخت: ( و علم آدم الاسماء کلها...) یعنی و همه نامها را به آدم آموخت، بقره ۳۱
و در پی آن به ملائکه دستور داد که در مقابل او سر به سجده نهند و تسلیم وی گردند( و اذا قلنا الملائکه اسجدوا لادم فسجدوا الا ابلیس) یعنی و آن هنگام که خداوند به فرشتگان گفت در مقابل آدم سجده کنید پس جز شیطان همه سجده کردند ، بقره ۳۴
و از همه ی اینها روشنتر و گویاتر خداوند در قرآن کریم به تجلیل و ستایش از یک انسان کامل نمونه و ساخته شده مکتب وحی یعنی
پیامبر(ص) پرداخته و خطاب به وی میفرماید:( وانک لعلی خلق عظیم ) یعنی و به راستی که تودارای اخلاق بزرگ و والا هستی، القلم۴
در منطق قرآن انسان واجد صفات منفی همان است که در سوره والعصر زیانکار و همواره در خسران به شمار آمده است.
اما آن که خود را در معرض نور هدایت رحمانی قرار داده و با ایمان و عمل شایسته به آن ، خود را به هدف که قرب به کمال مطلق است ، نزدیک نموده، همان است که در این سوره استثناء شده و او است که موجبات رستگاری خویش را فراهم نموده ، مورد ستایش خداوندمهربان قرار گرفته است.
حد فاصل بین آن صفات منفی و این صفات تعالی مورد ستایش خداوند را میتوان ( روند تکوین انسان) نام نهاد.
حال اگر انسان را به منزله یک نهال فرض کرد و اخلاق متعال مورد ستایش خداوند را مرحله ثمر دهی آن نهال به شمار آوریم . این سوال مطرح میشود:
که علل و عوامل باردهی این نهال در کجا و در چیست؟
و آن فضا ،آب،خاک،نسیم،و نوری که می تواند این نهال را پرورش دهد در کجا است و چگونه فراهم میشود؟
و در این میان کلام در پرورش باردهی و تکوین این نهال چه نقشی ایفا می نماید؟
خلاقیت و کلام: به عقیده صاحب نظران یکی از موءثرترین عوامل در شکل گیری و تکوین شخصیت انسان، ارتباط کلامی اوست.
چنانچه به گفته آنان در زندگی انسان هیچ رفتار ارتباطی به اندازه ارتباط کلامی وسعت و تاثیر ندارد و هیچ پدیده ارتباطی این قدر با زندگی انسان عجین نیست.
روانشناسان اعتقاد دارند که از راه کلام انسان تحول اساسی پیدا میکند.
از طریق کلام است که کودک از وضع و حال حیوان به صفت انسان در می آید و اصولا تفاوت انسان و حیوان را در این می دانند که ( آدمی می تواند سخن بگوید ولی دیگر جانداران نمی توانند، با هوش ترین جانور چون سخن گفتن نمی داند از اجرای ساده ترین کار انسان که حتی کودک پس از زبان باز کردن به آسانی انجام می دهد ناتوانند.
بنابراین خلاقیت و قدرت تکلم ویژگی منحصر به فرد انسان است ، بر این اساس در علم منطق قدیم انسان را حیوان ناطق تعریف می نمودند. ناطق بودن اشاره به اندیشه و تولید مفاهیم دارد.

که ذهن و کلام است، و اما علم منطق جدید خلاقیت یا توانایی تولید و فهمیدن تعداد نا محدود جملات بدیع فوق العاده پر اهمیت و منحصر به انسان است.
انسان می تواند در مورد هر چه که بخواهد حرف بزند بدون اینکه برای خود و شنونده کوچکترین مشکل زیانی ایجاد کند ، به نظر دانشمندان پدیده کلام بر خلاف تصور اولیه از آن پدیده بسیار پیچیده و اسرار آمیز است و چون هر انسانی طبیعی میتواند حرف بزند افراد عادی غالباً فکر می کنند کلام جنبه های اسرار امیز آمیز ندارد یا اگر دارد خیلی کم است.
انسان دارای قوه ی ناطقه است.
با در نظر گرفتن قوه ی ناطقه ی انسان بعنوان مهمترین خصوصیت ذاتی انسان، وضوح هر چه بیشتر کلام و کارکرد های آن توسط روش های تحلیلی و گسترش شناخت کلام از خصوصیات فرهنگی و اجتماعی یک جامعه می تواند به افزایش کیفیت و اثر بخشی اعمال تربیتی کمک کند.
اگر تفکر مسئله اصلی تربیت باشد ، با پذیرفتن این نکته که کلام ،وسیله تفکر و اساسی ترین نیاز آن است و بدون کلام وسیله تفکر و اساسی ترین نیاز آن است و بدون کلام جریان تفکر مختل و غیر ممکن خواهد شد .
میتوان اهمیت پدیده کلام را در بعد اهداف تربیت را بهتر درک کرد، بلکه نوشتن،خواندن،صحبت کردن،فکر کردن و غیره... را کلام در بر خواهد گرفت.

 

 

متن شماره 5:

 

 

علت انتخاب «کلام» به عنوان محور آموش در پیش دبستان چیست؟

اگر در ابتدای بحث معنای حقیقی کلام مشخص شود علت انتخاب کلام به عنوان محور آموزش در پیش دبستان بدیهی به نظر می رسد. کلام تنها به معنای گفتگو نیست بلکه معنایی بسیار فراتر دارد. کلام به معنای القای پیام از متکم به مخاطب است. این پیام می تواند در قالب الفاظ (در آن صورت کلام به صورت گفتگو در می آید) یا در قالب رفتار باشد.

تفکر کودک، حواس و حرکات او و به بیان دیگر تمام زندگی روزمره او می تواند پیامی باشد که به مخاطبی منتقل می شود. بنابراین همگی در حیطه کلام گنجانده می شود. در ادامه مثالهایی آورده می شود که نشان می دهد چگونه کلام تمامی زندگی کودک را شامل می شود.

با توجه به تعریفی که برای کلام ارائه شد در میابیم کلام بروز دهنده پیامی از تمام ساحت وجودی انسان است. اگر تحقیقاتی که پیرامون «زبان بدن»i صورت گرفته است را دیده باشید بیشتر می توانید این امر را بپذیرید.

زبان بدن انتقال پیامی است که اعضای بدن در یک ارتباط به مخاطب منتقل می کنند و همانطور که از نامگذاری آن مشخص است نوعی کلام محسوب می شود. این پیام به نوعی ابراز عملی تفکر انسان است. پس زبان بدن به طور ناخودآگاه تفکر فرد متکلم را به مخاطب منتقل می کند. وقتی فرد متکلم به گونه خاصی نگاه می کند یا دست و پای خود را تکان می دهد به مخاطب خود می فهماند که در آن لحظه چگونه فکر می کند و چه احساسی دارد.

برای مثال فرض کنید مربی وارد کلاس می شود  یکی از کودکان با دست جلوی بینی خود را می گیرد. این حرکت پیامی است خطاب به مربی که به او میفهماند بوی نامناسبی به مشام کودک رسیده است. در این مثال ابتدا حواس کودک تحریک شده (اسشمام بو)، تفکر او فعال گشته (فکر کردن به این که چه کاری انجام دهد) و حرکت دست انجام شده است (حرکت). بنابراین کلام از کودک به مربی انتقال داده شده است (انتقال پیامِ استشمامِ بوی نامناسب از کودک به مربی). بدین ترتیب لبخند کودک به مربی پس از دیدن تصویری زیبا، یا اخم و گریه او خطاب به مربی یا هر پیام دیگری را می تواند نوعی کلام در نظر گرفت. پس کلام دایره ای بسیار گسترده تر از آنچه تصور می شود دارد.

خداوند نیز در قرآن کریم توجه زیادی به کلام داشته است تا آنجا که در سوره مبارکه اسراء، انسان را لوح نانوشته ای در بدو تولد می داند که باید حقایقی (که از جنس کلام است) در آن نگاشته شود و لازم است رضایت و اطمینان حقیقی از آن حاصل شود. پس اگر کسی از زندگی رضایت و اطمینان ندارد بدین معناست که حرفهای رضایتمندانه ای در لوحش نوشته نشده است.

 

[i] Body language

 

 

 

متن شماره 6:

 

 

موضوع: نقش کلام در تربیت کودک

تجربه ثابت کرده که "کلام"در سن چهار سالگی کامل می شود. یعنی کودک از مرحله ی گفتن ،"اسم" ،به تنهایی، می تواند،بعد ار آن، فعل و قید و عطف نیز به کار ببرد.

به خاطر همین قبل از کامل شدن "کلام" ، ممکنه در بعضی از کودکان یه سری رفتارهایی را شاهد باشیم.مثل: گاز گرفتن، مو کشیدن و ....اما این رفتار با کامل شدن "کلام" باید به مرور از بین برود، چون کودک توانایی حرف زدن داره و اگر ناراحتی برایش پیش بیاید می تواند با رفتارهای ملایمتری، حتی حرف زدن مشکل و حل کند.

اگر کودکی باشه که با وجود کامل شدن "کلام" همچنان، رفتار اشتباه خودش را تکرار کند، کودک مشکل "کلام" دارد!

به تجربه به من ثابت شده که تواناییهایی جسمی و جنبشی و بدنی و دست ورزیهای مختلف  خود به خود در کودک به وجود می آید، البته تمرین و ممارست در ارتقای آن بسیار موثر است، اما "اعتماد به نفسی" که والدین، همراه با لحن و نطق و قول و کلام به او القا می کند بسیار موثر است.

کودکی که با سعی و تلاش، کارهای شخصی خودش مثل "لباس پوشیدن" و "غذا خوردن" و"دستشویی رفتن" را انجام می دهد، ممکنه گاهی کم و کاستی ای داشته باشد اما "القای" والدین که "آفرین تو می تونی" و یا" بازم خراب کردی" بسیار در رشد کودک اثر دارد.

البته طراحی بازی برای ارتقای حواس کودک که منظور همان حواس پنجگانه ی کودک هست، نیاز است، ابتدا یه جهانبینی به کودک بدیم که آن هم در قالب کلام موثر هست،و پیش نیاز همه ی آموزشهای "حواس پنجگانه"،"کلام" می باشد.

مثلا: بازی مزه ها که برای ارتقای حس چشایی و حتی بویایی کودک هست.....ابتدا کودک باید مزه های مختلف،و بوهای انواع میوه ها و مزه های آن را تجربه کرده باشد که حال با چشمان بسته بتونه حدس بزنه آنها را.

بازی لمس اشیا در جوراب برای ارتقای حس لامسه ی کودک نیز باید اشیا مختلف را لمس کرده باشد و در موردش صحبت شده باشد که وقتی می ره تو جوراب، با لمس اون بتونه حدس بزنه که چیه!

کودک به شدت به گفته ی آقای "عباسی ولدی"، "من دیگر ماست"! کودک در ارتباط با رفتارها، کردارها و حرفها و....ما قرار می گیرد و آنچه می شود که ما هستیم و نه آنچه که آرزو داریم...

کودکی "صبور" داشتن، نیاز به صبوری والدین دارد.کودکی نترس نیز اینچنین است!!

مثلا والدینی ندانسته دچار ترس از گمشدن در کودک شده باشند.و تنها نوع درمان آن به نظر شخصی بنده تنها با کلام و حرف زدن والقاهای امن بودن...احساس امنیت در کودک برگردد.

کودکی با اعتماد به نفس تنها با القاهای پدر و مادر ،می تواند هر روز قوی تر بشود و با غرولند کردن و تحقیر پدر و مادر کودک را هر روز "له تر" می کنند.

پس والدین به شدت باید مراقب "کلام"ی که با کودک به کار می برند باشند...چون عاقبت به خیری کودک در "کلام طیبی" است که در ارتباط با او به کار برده می شود.

 

متن شماره 7:

بسم الله الرحمن الرحیم
دلیل محور قرار دادن کلام

«قُلْ لِعِبادِی یَقُولُوا الَّتِی هِیَ أَحْسَنُ؛ با بهترین بیان با مردم حرف بزنیم» و سخن نیکو را نسبت به همه مردم مراعات کنیم، خواه مسلمان یا غیرمسلمان.
در قرآن ناسزا گفتن حتی به مشرکین هم نهی شده است زیرا آنان نیز ممکن است به مقدسات ما ناسزا بگویند
طبق آیه ۱۴۲ شعراء قرآن انبیاء را برادر مردم معرفی می‌کند و این تعبیر برادرم، خواهرم بهترین اهرم برای جذب مردم است. سوره ۴۴ نیز به حضرت موسی(ع) امر می‌کند «نزد فرعون رفتی با او به نرمی سخن بگویید» و کسانی که در بیانشان نوعی سنگینی است سخنگویی همراه خود ببرند.
قرآن کریم به رسا بودن کلام توصیه نموده است: آن جا که خداوند ماهیت منافقان را آشکار می سازد به پیامبر اسلام(ص) دستور می دهد با بیانی رسا منافقان را پند و اندرز دهد. "وَقُلْ لَهُمْ فِی أَنْفُسِهِمْ قَوْلا بَلِیغًا؛ و آنها را اندرز ده، و با بیانی رسا، نتایج اعمالشان را گوشزد نما.
به جهت اهمیت تأثیر رسایی کلام در مخاطب، حضرت موسی(ع) از خداوند تقاضا می کند که هارون، برادرش، در بیان افصح از اوست مددکارش قرار دهد. "وَاحْلُلْ عُقْدَةً مِنْ لِسَانِی یفْقَهُوا قَوْلِی وَاجْعَلْ لِی وَزِیرًا مِنْ أَهْلِی * هارُونَ أَخِی؛ و گره از زبانم بگشا ـ تا سخنان مرا بفهمند ـ و وزیری از خاندانم برای من قرار ده ـ برادرم هارون را.
همینطور بعضی از سخنهای خشن و تند اثر سوءاش از زخم تیر بیشتر است. امام علی(ع) فرمود: "رُبَّ کلامٍ أنفَذَ من سِهامٍ بسا سخنی، که از تیرها کارگرتر است"
با توجه به تمامی این روایات تاثیر کلام را روی شنونده نشان میدهد.مخصوصا ذهن بچه ها که به طور قابل ملاحظه ای تحت تاثیر عباراتی است که از زبان ما میشنوند.کلمات را در ضمیر نا هوشیار خود ثبت میکنند.
کلمات بار ها و بارها در زندگی بزرگسالی تاثیر خود را میگذارد.زیرا این افکار در ابتدای زندگی یعنی درزمانی که فرد نمی‌تواند درباره حقیقت آن‌ها چون‌وچرا کند، به ذهن او القا شده است. بچه‌ها با خود فکر می‌کنند که بزرگ‌ترها همه‌چیز را می‌دانند.
هر چیزی که ما به‌صورت ارادی و غیرارادی می‌شنویم در مغز ما حک می‌شود، اما ما همه اطلاعات را همزمان به یاد نمی‌آوریم. به‌هرحال کودک هم از این قاعده مستثنا نیست.

 

متن شماره 8:

بسم الله الرحمن الرحیم

انسان از خدا آمده و به خدا باز می گردد و هدف او در دنیا رسیدن به خلیفه اللهی است. از طرفی هویت انسان عقلانیت اوست و برای رسیدن به غایت کمال راهی جز فعال شدن تعقل او وجود ندارد .(ایات و روایات مربوط را هم  می توان در متن و هم در پی نوشت ذکر کرد)

پس در هر برنامه آموزشی می بایست محور تعلیم و تربیت را  فعال کردن عقلانیت فرزندان قرار دهیم.

از طرفی خداوند قران را فعال کننده تعقل معرفی کرده و دلیل آن را نیز عربی بودن این مصحف بیان کرده است . یعنی به گفته ی خود قران ،عربی بودن قران ویژگی منحصر به فردیست که فعال کننده تعقل انسانها در هر سنی است .

با کمی دقت در کلام عربی قران می توان فهمید که علاوه بر محتوا، قالب و لحن عربی قران نیز پیامهایی دارد که در صورت استفاده درست از آن مسیر فعال شدن تعقل بسیار کوتاه می شود .   در بعضی از قسمتهای این کتاب شریف برای درونی کردن موضوعات مختلف قالبهای ادبی و بیانی با لحنهای متناسبی به کار رفته است از جمله امر ، نهی ، مثال ، قصه، توبیخ ، جدل ، استفهام انکاری و  .... هر کدام در جای خود و در بهترین مواضع  نشسته اند.

برای مثال در سوره مبارکه یوسف سوالی مطرح می شود که "ءارباب متفرقون خیر ءام الله الواحد القهار ..." . در واقع جواب این سوال مشخص است ولی قران از دل آن نکته ی تربیتی خود را می خواهد بیان کند و برای این کار  تصویرسازی روشنی انجام می دهد . (مثالهای بیشتری می توان اورد)

مثالهای بیشماری برای این ویژگی منحصر به فرد قران می توان زد که در این متن مختصر جای انها نیست.

با توجه به صحبتهای اخیر در مورد کلام عربی قرآن و نقش پررنگ آن در فعال کردن تعقل اینگونه نتیجه می گیریم که قران عربی هم فعال کننده تعقل است و هم الگو دهنده برای چگونگی فعال کردنن تعقل دیگران به این ترتیب که محتوا و قالب و لحن قران را می توان الگو قرار داد و برای هر سنی متناسب با نیازمندیها و توانمندیهای آنها برنامه تربیتی و طرح درس  طراحی کرد.

قصد ما در طرح درس پیش رو معرفی روشهایی تربیتی بر اساس کلام عربی قرآن متناسب با اقتضای سنی کودکان است.

کلام در قران به معنی "القاء پیام از طرف متکلم به مخاطب است "که این القاء می تواند بوسیله ی گفتار یا رفتا باشد  پس نگران محدودیت ابزارهای اموزشی در سن کودکان نیز نباید بود زیرا گفتار و رفتار همزمان با هم و متناسب درک کودک به او القا نی شود و اموزشهای دریافتی کودک نیز مربوط به گفتار و رفتار او به طور همزمان خواهد بود.

 

ادامه متن ها به صورت فایل موجود است:

 

لینک متن شماره 9(شامل فایل زیپ عکس هایی از متن دستنویس)

لینک متن شماره 10(شامل فایل زیپ عکس هایی از متن دستنویس)

لینک متن شماره 11(شامل فایل زیپ عکس هایی از متن دستنویس)

 

 

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۸/۱۰/۲۰
زهرا سادات علوی

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی